تعریف اهلی کردن در واقع همان رام کردن است به طوری که حیوانات (یا حتی گیاهان) برای زندگی با انسان سازگار میشوند. تاکنون حیوانات زیادی به دست انسان اهلی شدهاند، که از جمله آنها میتوان به سگ اشاره کرد. اغلب حیواناتی که انسان اهلی کرده برای سهولت در زندگی و برداشتن باری از دوش آنها بوده است.
اهلی کردن حیوانات در ایران باستان
اهلی کردن حیوانات در ایران که همزمان با دوره پارینه سنگی (دورهای که انسان اولین بار از سنگ استفاده کرد) بود، با سگ آغاز شد. انسان سگ را اهلی و از آن در شکار استفاده کرد. اهلی کردن سگ در دوران نوسنگی یا عصر حجر پیشرفت کرد چنانکه قدیمیترین استخوان حیوانی که در عصر حجر در جوار انسان به دست آمده متعلق به سگ بوده است. به طور خلاصه انسان در عصر حجر به اهلی کردن و پرورش گلههای بزرگ گوسفند، بز، خوک، گاو و پرورش کبوتر، غاز و اردک پرداخت. به نظر میرسد که اهلی کردن حیوانات از آسیا آغاز شده باشد. از نقاشیهایی که بر دیواره برخی از غارها حک شده چنین بر میآید که اسب در دوران پارینه سنگی شکار انسان بوده، و در عصر حجر پس از سایر حیوانات اهلی به خدمت انسان درآمده است.
نام حیوان | زمان تقریبی اهلی شدن |
سگ | ۱۵۰۰۰ قبل از میلاد |
گوسفند | ۹۰۰۰ تا ۱۱۰۰۰ قبل از میلاد |
بز | ۱۰۰۰۰ قبل از میلاد |
خوک | ۹۰۰۰ قبل از میلاد |
گاو | ۸۰۰۰ قبل از میلاد |
گربه | ۷۵۰۰ قبل از میلاد |
مرغ | ۶۰۰۰ قبل از میلاد |
خوکچه هندی | ۵۰۰۰ قبل از میلاد |
خر | ۵۰۰۰ قبل از میلاد |
اردک | ۴۰۰۰ قبل از میلاد |
گاومیش | ۴۰۰۰ قبل از میلاد |
اسب | ۴۰۰۰ قبل از میلاد |
شتر | ۴۰۰۰ قبل از میلاد |
لاما | ۳۵۰۰ قبل از میلاد |
کرم ابریشم | ۳۰۰۰ قبل از میلاد |
گوزن شمالی | ۳۰۰۰ قبل از میلاد |
کبوتر چاهی | ۳۰۰۰ قبل از میلاد |
غاز | ۳۰۰۰ قبل از میلاد |
شتر دوکوهانه | ۲۵۰۰ قبل از میلاد |
غژگاو | ۲۵۰۰ قبل از میلاد |
بنتنگ | مشخص نیست |
گااور | مشخص نیست |
الپاکا | ۱۵۰۰ قبل از میلاد |
راسو | ۱۵۰۰ قبل از میلاد |
اردک موسکووی | مشخص نیست |
مرغ شاخدار | مشخص نیست |
کپور | مشخص نیست |
بوقلمون | ۵۰۰ قبل از میلاد |
ماهی قرمز | مشخص نیست |
خرگوش اروپایی | ۱۶۰۰ قبل از میلاد |
انسان، پزشکی و دامپزشکی را از حیوانات فرا گرفت
انسان پیش از تاریخ در دوران پارینه سنگی و حجر به مدت هزاران سال تنها از شکار حیوانات و گاهی گیاهان وحشی تغذیه میکرد تا سرانجام همچنان که گفته شد برخی از حیوانات را اهلی کرد. وی همواره به رفتار حیوانات نگریسته و از آن ها درس و الهام میگرفت. جالینوس در کتاب “الحقن” خود از هرودت نقل میکند لک لک سیاه که در اطراف نیل فراوان است تنقیه را به بشر یاد داده است، بدین ترتیب که این پرنده ی پرخور و گند خوار برای رفع دل درد، منقار خود را از آب نیل پر کرده، در مخرج خود فرو برده و خود را تنقیه میکند تا راحت شود.
رازی در کتاب الخواص خود نقل کرده است: اگر جوجه پرستو یرقان بگیرد، پرستوی مادر سنگ یرقان میآورد و در لانهُ خود میگذارد تا یرقان جوجهاش برطرف شود. مردم برای آنکه به این سنگ دسترسی پیدا کنند به جوجه او زغفران میمالند، پرستو تصور میکند که جوجهاش یرقان گرفته و میرود آن سنگ را پیدا میکند و میآورد. مردم، آن را برداشته به یرقانی میآویزند تا درمان شود.
هم چنین “باز” وقتی درد معده حس کند به دنبال پرندهای به نام ذریفوس می رود، آنرا شکار میکند و جگرش را میخورد و درد بلافاصله ساکت می شود. در مورد گربهها نیز چنین معالجاتی دیده شده است، گربهها در فصل بهار علف میخورند وقتی سلامت خود را بازیابند دیگر علف نمی خورند.
گربه اگر صدمهای از حیوانات سمی می یافت فوری به طرف چراغ می رفت و از روغن داخل آن که کنجد یا زیتون است میخورد و از شدت بیماری او کاسته میشد.
چارپایان اگر در بهار خرزهره بخورند و از آن آزار یابند خود را به گیاهی که پادزهر آن است می رسانند.
افعی وقتی از زمین بیرون می آید به واسطه ی عادت به تاریکی نابیناست و چشم خود را به برگ رازیانه می مالد تا شفا یابد.
دیسقوریوس، طبیب و گیاه شناس معروف یونانی می گوید: بزهای کوهی جزیره کرت وقتی تیری به بدنشان اصابت کند و در آن جا جای گیرد به طرف علفی از نوع پودنه به نام مشک طرام شیر (نعناع) رفته و از آن تغذیه می کنند و تیرها خود به خود از بدنشان بیرون می ریزند.
لک لک اگر زخمی گردد خود را با آویشن کوهی (پودنیه کوهی یا صعتر فارسی) معالجه میکند.
اوحدالزمان درکتاب المعتبر ذکر می کند که مردی دید آهوبره (هوبره) با افعی جنگ می کرد و در ضمن از علفی میخورد و دوباره به جنگ افعی می رفت وقتی آن مرد علف را دسترس آهوبره دور کرد از نیش افعی مرد.
هم چنین می گوید: سگ ها اگر در شکمشان کرم ایجاد شود، سنبل می خورند تا قی کرده و شکم آن ها به کار افتد.
گاوها هم بین علفهای خوب و بد تمایز قائلند و علف های زیان آور را نمی خورند. ابن ابی اصیبعه از همه اینها نتیجه می گیرد که طب برای حیوانات و انسان از طریق الهام ایجاد شده است. البته لزومی ندارد که همه این گفته ها را قبول کنیم ولی پاره ای از حقیقت در آن ها نهفته است.
منکر غریزه قوی برخی از حیوانات نمی توان شد. نگرش به حیوانات و راه آموزی از آن ها اولین انگیزه ی پژوهش بشر بوده است. همین الهام گرفتن از طبیعت است که گفته اند:
جهان یا نهاد تن، پزشک رسا و بزرگوار است و پزشکان چاکران و پرستاران وی اند. از این مجموع چنین برمی آید که انسان متوجه شد که حیوانات، خود یا یکدیگر را به شیوههایی درمان میکنند، مثلا درمان گیاهی؛ پودنه، آویشن، درمان با اندام های حیوانی، کبد و غیره، درمان با مواد معدنی مانند خاک، سنگ یرقان، نوعی درمان جراحی، درمان زخم ها، تنقیه و غیره. یعنی همه شیوه های اصلی درمانی که در این مقوله مورد دقت قرار گرفته و حیوانات، بشر کنجکاو و نیازمند را به نوعی به سوی پزشکی و دامپزشکی هدایت کردند.
نخستین پزشک و دامپزشک ایرانی
چنانکه گفته شد انسان در حالت غار نشینی نیز به ترتیبی پزشک و دامپزشک داشت. وقتی جوامعی تشکیل شد و شهر نشینی آغاز شد هر جامعهای برای خود پزشکان و دامپزشکانی داشتند و نمی توان گفت اولین پزشک یا دامپزشک که بوده است. اما در ایران بنا بر مندرجات و بسیاری مدارک دیگر، نخستین پزشک و دامپزشک “ترتیه” بوده که همانا فریدون است. در جائی ذکر شده:
“فروهر پاکدین فریدون از خاندان آبتین را میستائیم از برای مقاومت کردن بر ضد جرب و تب و… لرزه تب و…. از برا ی مقاومت کردن بر ضد آزار مار…”
حمزه اصفهانی در سنی الملوک الارض… میگوید فریدون از گیاهان، داروهایی برای معالجه بیماریهای جانوران ساخت که از اینجا دامپزشک بودن او معلوم میشود.
طبری، بلعمی، گردیزی، ابن بلخی صریحا دامپزشکی فریدون را ذکر میکنند و در ضمن یادآور می شوند که او اولین کسی است که خر را با اسب جفت کرده و استر به وجود آورد که نیروی خر و تند روی اسب را دارد. او اولین کسی بود که فیل را اهلی کرد و از آن برای سواری استفاده کرد و مرغان و کبوتر پرورش داد و داروی ضد مارگزیدگی را ساخت. در عین حال در نجوم نیز صاحب نظر بود.