در عصر جدید، تب و تاب بحثهای مرتبط با حقوق حیوانات بسیار داغ است و میبینیم که افراد بسیاری خود را در این حوزه صاحب نظر میدانند. اما نکته مهم و قابل توجه این است که تا چه حد این بحثها به حیطه عمل میرسد و تا چه حدی موثر و کارآمد است. میبینیم که افراد زیادی از خوردن گوشت برای تحقق حقوق حیوانات صرف نظر میکنند اما سوال اساسی اینجاست که آیا میتوان تمام مردم زمین را وادار کرد که برای حفظ حقوق حیوانات، همین کار را انجام دهند؟
به نظر میرسد منطقیترین راه برای حفظ حقوق حیوانات، رعایت آسایش و رفاه این موجودات در عرصههای تولید و بهره برداری باشد. آسایشی که نه تنها سلامت جسمی حیوان را تأمین میکند، بلکه سلامت روحی حیوان را هم مدنظر داشته و به آن توجه ویژه دارد؛ میتوان این تعریف را به یک واژه در دنیای علم، نسبت داد، «رفاه» یا “Welfare” کلمهای است که به تازگی در میان صحبتهای دانشمندان حوزه علوم زیستی جریان دارد. دانشمندان گوناگونی سعی بر کشف جنبههای مختلف این علم دارند، بطوریکه میتوان گفت در عصر حاضر، برای رفاه اکثر حیوانات، نکاتی ارزشمند گزارش شده است، اما ورود این نکات به حیطه عمل و نشر آن به عموم مردم کاری است که هنوز اقدامی برای آن نشده است.
استفاده حیوانات برای تأمین نیازهای انسان، پیشینه تاریخی زیادی دارد، اما با گسترش دانش در این زمینه و علم به این که حیوانات هم مفاهیمی مانند درد و رنج را درک میکنند، انسان امروزی را وادار به انجام رفتاری انسانی در برابر آنها کرد، لذا میتوان نتیجه رفتار انسانی انسان با حیوانات را، تعریفی از رفاه تلقی کرد.
البته برخی از این رفتارها جنبههای مذهبی داشته که بسته به تفاوت دیدگاه این مذاهب در ارتباط با درک و احساس حیوانات، دستورات متفاوتی وجود داشت. اما امروزه با گسترش علوم، بیشتر این رفتارها جنبه علمی پیدا کردهاند. حال آنکه بسیاری از قوانین گذشته را نمیتوان به تولیدهای انبوه و صنعتی امروزه بسط داد.
در حال حاضر تعریف واحدی از رفاه حیوانات وجود ندارد، چرا که دانشمندان گوناگون، تعاریف متفاوتی در این حوزه ارائه دادهاند، اما به طور کلی حیوانات برای تضمین آسایش باید از:
۱-گرسنگی و تشنگی
۲-رقابتهای محیطی غیرضروری (چالش با محیط)
۳-بیماریها و جراحتها
۴-محدودیتهای رفتاری مانند کمبود جا
۵-رنج روحی
فارغ باشد. این پنج مورد در سازمان جهانی بهداشت، به Five Freedom یا آزادیهای پنجگانه معروف است.
نکته بسیار مهمی که میتوان از این پنج مورد نتیجه گرفت و ذکر شد، این است که برخلاف تصور بسیاری از افراد، فقط تأمین سلامت جسمی حیوان مهم نیست، بلکه برای تأمین رفاه حیوان، باید سلامت روحی و احساسات آن را هم در نظر گرفت. بحثهایی در مورد روان شناسی حیوان وجود دارد که چگونه میتوان به آن پی برد؛ در پاسخ اینگونه بیان میشود که روح و روان حیوان هم، دقیقا مانند انسان میباشد، به این معنی که دقیقا مراکز حسیای مانند ترس و… که در مغز ما وجود دارد در مغز حیوانات هم با همان عملکرد یافت میشود، اما باید به تفاوت بین این دو هم اشاره کرد که حیوانات توانایی درک آن را به شکلی که ما درک میکنیم ندارند؛ برای توضیح بیشتر، به این مثال توجه کنید: حسی در همه ما موجودات وجود دارد که به ترس از جدایی تلقی میشودکه نوع آن با ترس رایج فرق دارد (Panic) این حس اغلب در کودکان به هنگام جدا کردن از مادرشان ایجاد میشود.
حال فرض کنید که پسری برای رفتن به مهدکودک از مادر خود جدا میشود، اما به علت درکی که مادر دارد، میداند که جایگاه فرزند او امن است، لذا مادر میتواند به کودک خود این اطمینان را دهد که جایگاه او امن است و تا چند ساعت دیگر مجددا او را میبیند. اما حال همین شرایط را دقیقا با یک بره و مادرش فرض کنید. تصور کنید که برهای برای پشم چینی برای مدتی از مادرش جدا میشود. در این شرایط نه مادر درک این را دارد که جایگاه فرزند او امن است و نه بره که مادر خود را مجددا چه زمانی میبیند! میبینید که برای حفظ رفاه حیوان، فقط سلامت جسمی آن کافی نیست. لذا در بخشهای بعدی، به بررسی این مفاهیم خواهیم پرداخت.
نویسنده: پرهام صوفی زاده